یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“
یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“

نسل پدر سوخته!

_____________________________

سخن نویسنده:
پیشاپیش اعلام می‌دارد، از دوشیزگان دم‌بخت که کلیک تقدیر، به ناگاه آنان را به این وبلاگ وزین راهی‌نموده، تشکر می‌کنم.
اما این دسته از سروران عزیز و این گرانمایگان و مادران فردایی نزدیک، هیچگونه مطلب مناسب احوالات ظریفشان، در این پُست نخواهند خواند؛ چرا که هیچ شانسی برای کامیابی و رسیدن به منزل مقصود، توسط این حقیر پاپتی‌ـه آسمان جُـل، بعنوان کاندیدای مناسب در آوردگاه زندگی‌زناشویی برای ایشان مشهود نیست.
با سپاس فراوان از نو عروسان فردای سرزمینم، از ترشیدگان پس‌فردایی این مرز و بوم و کلیه عزیزانی که در این بازه‌ی سنی (
۱۳۷۰ إلی ۱۳۷۵) قرار دارند.
حالیه، نظر به استقبال بی‌نظیر افکار و خیالات پریشان این بنده‌ی سر‌آ‌پا تقصیر، که نه به انتخاب خویش، بلکه به گزینش روزگار و سرنوشت کتابت شده، عن‌قریب ۲۶ سال از زاد روزم می‌گذرد که با توجه به وضعیت بحرانی بهای أسف‌بارِ نفت خام دریای برنت و سایر معضلات و مشکلات پیش‌روی جوانان این دیار، در راه تشکیل یک خانواده‌ی دو نفره‌ی نقلی، حقیر با کوله‌باری از آرزوهای حلال بر پشت، اعلام می‌دارد: مخاطبین خاصه‌ام آندسته از دخترکان در حال خاله‌بازی و لی‌لی و قائم‌باشک و گرگم‌به‌هوا و سایر بازیهای کودکانه‌اند که هم‌اکنون جیغ‌جیغوهای زشتالویی‌اند و در افق چشم‌انداز ۱۰ساله‌ام، طیف گسترده‌ای از مه‌رویان همچو پنجه‌ی آفتاب می‌باشند ولاغیر.
لیکن مجدداً از دوشیزگان طیف سنی ذکر شده در بالا، کمال سعه‌صدر را از ایزد منان جهت خوشبختی‌شان خواستارم، که قسمت نشد تا در طیف حوریان بهشت خیالی‌ام قرار گیرند.

اصل مطلب:
میخوام با یه حساب سر انگشتی، ببینم " من کِی می‌تونم هم ماشین و هم خونه داشته باشم و بعد ازدواج کنم" (پیش‌نیاز هر پیوند، استطاعت مالی‌ست)
تو که آقا سهیل ما باشی...  خب..
فرض اول:
داشتن یک شغل حداقلی، با حقوق ثابت ماهیانه ۴۰۰هزار تومان
الآن حدوداً ۲۶ ساله‌ام، بعد از ۵ سال اگر تمامی حقوقم را پس‌انداز کنم، خواهم داشت:

حالا پول‌های توو جیبمم بذارم رووش، میشه: ۲۴.۰۰۰.۰۰۰تومان وجه رایج مملکت!
آخه من با این پول ازدواج کنم همه‌ش تموم میشه.  الآن صحنه‌ی یه بچه توو بغلم و یه دستم به میله اتوبوس شرکت واحد توو ذهنم‌ـه!  چقدر من از این زندگی متنفرم.
بیخیال ازدواج.. من با این پول یه پراید بخرم بهتره!   ازدواج باشه برای ۵ سال دوّم این چشم‌انداز.....  یعنی حدوداً میشم ۳۶ساله!!  هـَی وآی ِ‌مـن!

فرض دوم:
داشتن یک شغل خوب، با حقوق ثابت ماهیانه ۶۰۰هزار تومان
الآن حدوداً ۲۶ ساله‌ام، بعد از ۴ سال اگر تمامی حقوقم را پس‌انداز کنم، خواهم داشت:

حالا پول‌های توو جیبمم بذارم رووش، میشه ۲۹.۰۰۰.۰۰۰تومان وجه رایج مملکت!
آخه من با این پول ازدواج کنم همه‌ش تموم میشه.  الآن صحنه‌ی یه عُمر زندگی فلاکت‌بار در آلونکی حقیر در پائینِ‌شهر توو ذهنم‌ـه!  چقدر من از این زندگی متنفرم.
بیخیال ازدواج.. من با این پول یه سوئیت نقلی ۴۵متری یه گوشه پـَرت شهرمون بخرم بهتره!   ازدواج باشه برای ۶ سال دیگه.....  یعنی حدوداً میشم ۳۶ساله!!  هـَی وآی ِ‌مـن!


فرض سوم:
داشتن یک شغل مناسب، با حقوق ثابت ماهیانه ۷۰۰هزار تومان
الآن حدوداً ۲۶ ساله‌ام، بعد از ۵ سال اگر تمامی حقوقم را پس‌انداز کنم، خواهم داشت:

حالا رو پول‌های توو جیبم حساب نکنم، میشه همون ۴۲.۰۰۰.۰۰۰تومان وجه رایج مملکت!
آخه من با این پول ازدواج کنم ته‌ش چی می‌مونه واسم.  الآن صحنه‌ی داشتن یه زندگی پرآشوب با یه زن جیغ‌جیغوی افاده‌ای‌ـه زبون نفهم توو ذهنم‌ـه!  چقدر من از این زندگی متنفرم.
بیخیال ازدواج.. من با این پول یه خونه‌ی مجردی توو یه جای بهتر می‌خرم!   ازدواج باشه واسه ۵ سال دیگه.....  یعنی حدوداً میشم ۳۶ساله!!  هـَی وآی ِ‌مـن!

نتیجه‌گیری:
طبعاً برای بار چندم‌ـه میگم، من ۲۶سالمه..
پس ۵ سال دیگه یه خونه دارم «اگه قیمت مسکن تا اون‌موقع بیشتر نکشه بالا»  سنم شده ۳۱سال....
و ۵ سال بعدشم یه ماشین میخرم «اگه تازه به زندگی نباتیِ خودم ادامه بدم و همه حقوقم راست بره پس‌انداز شه، که خیلی بعیده!»  سنم شده ۳۶سال....
خب من الآن حدود ۱۰سال بعد رو ترسیم کردم، در بهترین شرایط و خوشبینانه‌ترین حالت.  فک نمی‌کنم من دیگه زن بخوام بگیرم!!    همه اطرافیانم: [تو غلط کردی]

توفیق اجباری:
بله، در نهایت خاله و مامانم دس‌به‌یکی میکنن و مُخ مارو میزنن که سهیل جونم برات یه دختر خوشتل‌ـه‌مشتل مثل پنجه‌ی آفتاب پیدا کردیم، منم که بعد ۱۰سال انتظار، چونه‌م شـُل می‌شه و موافقت می‌کنم بریم خواستگاری..
 
روز خواستگاری:
پدر خانمم: [آقا دوماد چی دارن؟]
سهیل: بله، جونم براتون بگه، زور بازو!  بابای دختره: [پــُف..] 
سهیل: همت بلند!  مامان دختره: [خــخخ..] 
سهیل: یه خونه‌ی نقلی با یه ماشین معمولی! با یه دنیا علاقه به دختر شما، البته اگه قابل بدونین منو به غلامی قبول کنین...  دختره در حالی که توو چشام زل زده (نه مثل قدیم‌آ توو آشپزخونه)، بلند بلند توو جمع می‌گه: [ایـششش....]
شما جای دختره باشین، چی می‌گین...؟؟؟
یعنی دیگــه آمپرمو چسبونده به سقف‌آآآ!!! 
دختره ور پریده! حالا یکی خــَر شده اومده بگیردت، اینه رفتارت باهاش؟!!  نوچ نوچ نوچ نوچ... من تورو نمی‌خوام، بشین ورِ دل مامی‌جوون‌ـت، دعا کن نترشی (آخه سال ۱۴۰۱هـ.شـ.  خیرِ سرت، حیف منـه جوون زیرخاکی نیست)
من فک کنم با این حساب، دنبال افق‌های چشم‌انداز ۲۰ساله باشم بهتره!
با این حساب سرانگشتی همین دخترای مـَدِّ نظرمم تا اون‌موقع عملاً  ننه‌کوکب هستن  نه  تصمیم‌کبری!  گرفتی..؟؟  وِلِش نکن! 

__________________________
__________  سهیل __________

نظرات 4 + ارسال نظر
مژگان سه‌شنبه 4 تیر 1392 ساعت 16:49 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

اول
دوم خیلی باحالی
و نکته اینجاست که آقا سهیل گرامی یه فرمولم من دارم!
دنبال یه دختر خوب باش که فقط به فکر مادیات نباشه و خودتو دوست داشته باشه ، میدونم میگی که گشتم نبود ولی من میگم بگرد هست.
من برات دعا میکنم که در جای مناسب زمان مناسب خدا اون فرشته ای رو که برات نگه داشته بفرسته زمین
... که من به معجزه عشق ایمان دارم

یک دنیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا کمه
بینهایت بیشتر از تمام هستــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ممنونم ازت آجی جونم.

با آرزوی بهترین ها برای شما..

3Dghe سه‌شنبه 4 تیر 1392 ساعت 18:28 http://3dghe.blogsky.com

یکم زیادبود
سرسری خوندم
اگه وقت کردم دوباره..کامل میخونمش
درهرصورت دستت مر30

ممنونم..

ⓖⓞⓛⒾツ دوشنبه 17 تیر 1392 ساعت 13:25 http://flowerever.blogsky.com/

چه سرت تو حاااب کتاااابه .. چه فاااایده حااااالا

ⓖⓞⓛⒾツ (خواهر گلی خانوم) ؟؟
سلام
شما از گروه اولی هستین ؟؟؟ طبق بیانات مقدمه این پُست... هوووم؟؟؟؟ آخه توو پروفایلتون معلوم نبود! ولی از اونجایی که من خعــلی باهوشم (; ، فک کنم شما توو بازه ی سنی کوکب خانوم باشین (ببخشین بتوون بر بخوره از رُک گوییم، ناراحت میشما!) خلاصه پر حرفی نکنم... فایده ش: من در این پست خواستم تکلیفم با خواستگارام روشن شه، و إلا فایده ای نداره برای خوانندگان خارج از بازه سنی مورد نظر.
راستی من تشکر کردم که نظر دادین؟؟ تِـــشـَـــــکـّـُــــــر میکُنـــم، خعـــلی گُلــــــی خواهر گُلی...
ਘ ^ _ ^ ਘ

شادی سه‌شنبه 5 شهریور 1392 ساعت 18:15 http://shadi-shadi.blogsky.com

خوب سخن اولت که شامل حال سنی ما نمیشه جانم
پس نوش جون همونا
واما بعد
شما چرا اینقده بلند پروازی پسر جان
خدا بزرگه بیکارو علاف نباشی یه همت مردونه داشته باشی بقیش حله
در ضمن با مژگان جون موافقم هستند دخترایی که اخلاق رفتار دین وایمان ملاک اصلیه ازدواجشونه
از خدا بخواه همچین کسی رو جلو راهت قرار بده سهیل جان که اگه غیر این گیرت بیاد هرچی هم جون بکنی وعرق بریزی به چشم خانوم نمیاد
از صمیم قلبم دعا میکنم همچین کسی نصیبت بشه
یه خانوم مومنه بااخلاق باکمالات وفهمیده
بگو الهی آمین

اینم بگم خیلی قشنگ بود این پستت

در مورد سخن اول.. چه خوشبحالی آخه ...

الهی آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن..
ممنونم از همه نکته نظرات خوب و زیبات..



و ممنونم از حوصله ای که خرج دادین

ای سرا پا همه خوبی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد