حوالی غروب که میشود
سایهها در امتداد خیابان قــد میکشند
و من، از طوفانی که یادت در دلم بـرپــا میکند
بـلـنــد فــریــــــاد میکشــم..
به چشمهایت میاندیشم،
به دو یاقوت زیبندهای
که اوج تمنــّـای ِ منـنــد..
بـهــای ِ دور سوی آن دو سهیل، وصف ناشدنیست..
از نگاه کودک درونم،
بسی با ارزشتر از تیلههای فشرده در مُشتهای کودکیست
که همه دار و ندارش را در دست دارد..
سهیلان منـنــد
آن ستارگان همیشه بیــدارم،
هشیارتر از همیشه بیداران
در استقبال طلوع ِ چشمهایت
به هر صبحگاه..
در حـاشیــهی هر پلکت،
چند ستارهی دنبالهدار، جــای میگیــرد بـانــــو ؟
ضریح چشمهــایت را عشق است..
به لبهایت میاندیشم،
و آن لبخند ِ ملیـح و خواستنی
که نفس در سینـه حبس میکند..
هجـای نامم از لبان خیس خوردهات
چــه بـوسیــدنـیست..
و ارادهام را همچو اسیری تشنه لب،
بیاختیـــار، به بنـــد اسارت میکشد....
لبهــای ِ بستــهام،
متبسم از تبسم ِ نشسته بر غنچــهی لبهایت
به هنگام خواب و رؤیـــایت..
و پلک از پلک نمیراننـــد،
نخفتـــه چشمانم،
تـا سحـرگاه..
بر بلندای شکوفهزار لبهایت،
چه خواستنیتر میشوی با خال زیبایت..
غنچهی لبهـایت را عشق است..
چشمهایت و لبهایت،
مانند آتش جهنّمیست
که مرا در شعلههایش میسوزاند
و رازی در آن نهفته است
که مرا به دیوانگی و ویرانی میکشاند..
________ سهیل _______
" هر شب، رأس ساعت 00:00 ، به ماه خیره میشم تا شاید ببینمت.. "
استش را بخواهی
فاجعه ی رفتن "او"
چیزی را تکان نداد . . .
من هنوز هم چای میخورم...
قدم میزنم...
هستم!
اما...
تلخ تر ...
تنهاتر ...
بی اعتمادتر...
ممنونم از این نوشته زیبا..
یه عزیز دردونه....
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ...
یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ،
یه نگین سبز خالص ، توی انگشتر دریا ...
تا که یک روز تو رسیدی ، توی قلبم پا گذاشتی...!!!
غصه های عاشقی رو ، تو وجودم جا گذاشتی...
زیر رگبار نگاهت ، دلم انگار زیرو رو شد ،
برای داشتن عشقت ، همه ...جونم آرزو شد.
تا نفس کشیدی انگار ، نفسم برید تو سینه ،
ابر و باد و دریا گفتن ، حس عاشقی همینه.
اومدی تو سرنوشتم ، بی بهونه پا گذاشتی ،
اما تا قایقی اومد ، از منو دلم گذشتی؟؟؟
رفتی با قایق عشقت ، سوی روشنی فردا ،
منو دل اما نشستیم ، چشم به راهت لب دریا...
دیگه رو خاک وجودم ، نه گلی هست نه درختی ،
لحظه های بی تو بودن ، می گذره اما به سختی!
دل تنها و غریبم ، داره این گوشه میمیره ،
ولی حتی وقت مردن ، باز سراغتو میگیره.....
میرسه روزی که دیگه ، قعر دریا میشه خونم ،
اما تو دریای عشقت ، باز یه گوشه ای می مونم.
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ،
...
یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ،
آرامش
تا حالا فکر کردی آرامش یعنی چی؟
یعنی اینکه همیشه ته دلت مطمئن باشی که توی سینه ی کسی که دوستش داری
یه جای گرم داری حتی اگه اصلاً مال تو نشه
دیوانگی و عاقلی
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می چشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
بــه بـــه..
خیلی زیبا بود، مرسی..
واقعـــــــــــــاً ممنونم ازتون ای بــانــــــــوی خوب و دوست داشتنی، همچون مـــادر..
خـوابهـایـم
گاهـی . .
زیباتر از زندگی ام مـی شـونــد ( ! )
کـاش گاهـی . .
بــرای همیشه خـواب مـی مـانــدم ...!!!
عشق کلید شهر قلبهاست به شرط آنکه : قفل دلت هرز نباشه تا با هر کلیدی باز بشه !!!
خیلی جمله تکان دهنده و زیبایی بود..
آفرین
در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست …
شاد باشی
ممنونم ، هرچی آرزوی خوبه تقدیم به شما و همه دختـــرای پاک سرزمینم..
سلام عزیزم
ممنونم بابته شعر
مـــــــــــــیــسی
سلام سلام..
امیدوارم حالتون خوب باشه.. چرا که من
حــالـــم خـوبــه ، وقتی قلبــم بــه قـلــب تـــو نـزدیـکـــــــ ــه
خوشـم میــآد وقتـی فاصلـــلهی بـیــن مـا یـــه مــــرز باریــــکــه...
از ستاره که میگویم شب میشود
و من به روزی که تو در آن متولد شدهای فکر میکنم
از تو که میگویم باران میبارد..
و من خوشحالترینم..
سلاممممم
)
واقعا این شعرت به دلم نشست
احساس زیبای درونت بود که انقدر این شعرو قشنگ کرد
خیلی دوسش داشتم . مخصوصا اولش ، حوالی خروب که می شود ، سایه ها در امتداد خیابان قد می کشند.
و اینکه اسم خودتو آوردی خیلی خوب بود!
کلا دوسش داشتم چون عشقولانه بود (ببین چقد تعریف کردم
دست مریزاد ستاره سهیل
انشااله که به عشقت برسی
سلام سلام خواهر خوبم..

خیلی خوشحالم کردی دقیقاً توو لحظه هایی که خیلی خوشحالم بخاطرش..
واقعاً ممنونم از جمله جمله انرژی ـه مثبتی که فرستادی
إن شاء الله همه به عشقشون برسن..
بلنــــــــــد بگــــــــو : آمیــــــــــن
سلام سهیل جان
خوبی گل پسر؟
سلام بــانـــــو..
مرسی
خدارو شکر
خوب و خوشحال و سرحال و با نشاط..
به خوبی ـه شما و همه دوستان دیگه و یه فرشته ی
آخه بعد از مدتها منم دارم میخندم ، اما این مرتبه واقعی و از ته دلم
امیدوارم همیشه مثل اسم زیباتون شاد شاد باشین بهمراه خونواده محترمتون..
خدارو شکر که میخندی
آرزومه همیشه خنده رو لبات باشه گل پسر
حالا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خبریه؟
.
.
.
فکر نکنی فضولما کنجکاوم فقط همین
.
.
ای بابا خوشحال شدیم گفتیم عروسی رو افتادیم دیگه
برای اطلاعات بیشتر: از دل نوشته های قبلیم
http://titbit.blogsky.com/1392/04/03/post-71/نسل-پدر-سوخته-
دروغ میگفتن که درد ها را بزرگ شوید فراموش میکنید...
درست این است...
زندگی انقدر درد دارد که از درد نو درد کهنه فراموش میشود
100% موافقم..
LIKE !
تو هر چی که صدام کنی شیرینه برام سهیل جان
و
جواب سوالت
درست حدس زدی منم نمیگفتم مثل خاله جونت نه من هیچ مادری که دختر داره نمیگه
ولی نگفتن دلیل نخواستن نیست که
شاید خیلیم دلشون بخواد ولی خوب چون نمیخوان دخترشون احساس کوچیکی کنه نمیگن
ولی دلشون که میخواد مثل مــــــــــــــــــن :)
تایید کردم باز حذف کردم گفتی
قربونتون برم.. من چرا این گفته های زیبا رو سهواً و تنها سهواً دیر تأیید کردم ؟!!! ببخشیـــــــــــــــــــــد زیاد زیاد زیاد
آمــــــــــــــــــ
ـــــــــــــین
آمــــــــ
ـــــــــــیـــــن
آخه این چه آهنگیه گذاشتی بچه جان
نمیشه واست نظر تایپ کنم
هی دستم تکون میخوره اشتب میزنم حروفارو
دست خودم نیست خوب آهنگت تکون میده آدمو
وآی
خیلی باحال گفتین 
آخه آهنگ یونانی دوس دارم 
من قربون حواستون برم الهی
▬ درباره شعر:
به ثبت رسیده در تاریخ: سه شنبه 5 شهریور 1392
به شماره سریال: 261321
در سایت: شعرنو
وَوووووووووووووووووووووووو
راست میگی؟؟؟
خوشحالم سهیل خیلی خوشحالم
تو استعدادت حرف نداشت خوب گل پسر
سلام سهیل
ببین یه پیشنهاد دارم!!
شما که شعر مینویسی....معنیشم بنویس...ها...چطوره
راستی..
اپم
سلام خانومی..
ـــــــــه ؟؟؟؟؟
ــــــا ؟؟؟؟؟
معنی ـه شعرارو ؟؟
مــــــــــــــزیــــــــ
داری چی میگی شمــــ
حتماً بهتون سر میزنم ؛ چه خوب کاری کردی خبر دادی آپــی..
_____________________________________________
بیست دقیقه بعد:
د یبــــاره بیــا بگو: پسر = بدبخت
بدبخت نمیدونی یعنی چی؟
بدبخت یعنی گرما.. یعنی له له..
یعنی صف اتوبوس سی کیلومتــــــــــر..
یعنی گشنگی یعنی تشنگی یعنی بدبختی..
من اینم ؟؟ هااا؟؟ [تعجب]
اصن چی شد که اینارو نوشتی ها؟؟ [تشویش]
نمیگی من روحم لطیفه
یه وقت پس می افـــ[گریه]ـتم ؟؟؟
[گریه] [گریه] [گریه] [گریه]
بده من بده من بده من...
انگشت شستمو میگم! الآن جاداره انگشتمو میک بزنم [گریه]
[قلب شکسته] تو قلب منو شیکوندی [شیطونک]
____________________________________________
شوخی کردم [قلب] خیلی حال داد / چه عوضیی هستن پسرا
حالا گیرم باشن! تو باید این نقیصه رو جـــــــ[عصبانی]ـــــار بزنی؟؟
بعضی ها خود را یکرنگ می پنـــدارند
آری به راسـتی یک رنــگنــد !
اما سپـــیــــد را کافیست یکـــبار با منــشـــور گـــذر زمـان دیــدشــان
تا فهــمیــد کــه همه رنـــگهـای عــالم رابلـــدنــد !
" در سایهات هرآنکه نشست آفتاب شد "
این تلخترین عذاب دنیاست
بعضیها دوسَ دَاشتنی هستند اما...
نباید دوستشان داشت.َ
کاش می دونستی از دنیای من دوری
من توو لحظه های داغونی هـــــــــــــــستم..
سلام سهیل جان

خوبی؟
مبارکت باشه
نظرمو تایید نمیکنی؟
جوابتو زیر نظرت دادم
سلام ماما شادی..
ما خوبیم .. ببخشید که همچین شد! بخدا حواسمون نبودش
سهیل اگه فکر میکنی نباید تایید شه تایید نکن
من همین که تو بخونی واسم کافیه گل پسر
نه بانــــــــــــوی مــــــن..
نــــه تــاج سـر مــــن..
چه باک از مرگ زنبق را از این زنده بگوری در دل خاک!
ســــــــــــــــــــــالاری گل پسرِ شاعر
فـــــــــــــــدات بشــــــــــــــــــــــم الهی " مامان خوبم "
بدتر از عشق بی فرجام، فرجام بدون عشقه!
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست آه!
بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست . . .
بسیار زیبا بود ، خیلی لذت بردم از این دوبیتی با معنا و فصیح..
« هفت دریا را طی کردم. از هفت قله صعود کردم. از همه ی دره ها پایین رفتم. به همه ی عمق ها فرو رفتم. از همه ی فصل ها گذشتم. به دور دنیا سفر کردم و وقتی به خانه برگشتم، شرم کردن از دیدن همه ی دنیا بر شبنمی ریز. بر برگ گل باغچه ام... »
ممنون که اومدی سهیل
خواهش میکنم خواهر خوبم..
شما افتخار دادین به این "سهیل" خدا بیامرز !
سلام. آفرین
سلام سلام..
ممنونم از نظر مثبتی که به دل نوشته هام داشتید..
پایدار باشید و برقرار، زیر سایه ی خدا
کاش همه پسرها مثل شما بودن
چرا معذرت خواهی کردی؟
خب فکر میکنم، یه فمنیست باشم و طرفدار دخترها..
بازدیدکنندگان محترم، جهت متوجه شدن از موضوع این بحث به آدرس زیر مراجعه فرمائید:
http://biitafavot.blogfa.com/comments/?blogid=biitafavot&postid=36&timezone=12600
** زندگی زیباست ، اما از دریچه ی نگاه دخترانه **
چـــــــــــــرا که دختران از "بـیـنــش" برخوردارند و پسـرها تنها میتوانند از قوّه ی بینایــی بهره مند باشند !
آخ آخ...
مرسی سهیل عزیز
سلامت باشی بانـــو..
فمنیست عزیز
بازم تشکر میکنم بابت شعر ها
منم تبریک میگم
ولی...
عشق وجود نداره یعنی من بهش اعتقاد ندارم
ممنونم بابت داستان سهیل خان
در مورد داستان ، تمنا دارم خواهر مرضیـــه..
قابلی نداشت..
عشق وجود نداره ؟!
اصلاً موافق نیستم.. حق زمانی با شماست اگر:
یک مرد صبح از خواب برخیزد و آنچه را شب قبل سرمست و عاشقانه در گوش یک زن زمزمه کرده فراموش و انکار کند !!!
این کار یک مرد کاملا کلیشه ای ، کسل کننده و متوسط است.
تنها در چنین حالتی ست که عشق وجود ندارد! اما در مورد همین مرد متوسط العقل ِکـُنـــد ذهنِ کــــژ طبع و لاغیـــــر..
این در هر صورت کاری نیست که از " سهیل اندیشان" انتظار رود.
اگر چه از 99% باقیمانده مردان بر می آید..
انقدر مرضیه جون منو حرص نده آقا سهیل
نکنـــه BABY FACE بــودن من حرص شون میدهـ ؟؟؟!!
در باور آمدنت
در جاده های خیال
به هر سو میدوم و تورا
از هر عابر و رهگذری
می پرسم :
او را ندیدید ؟؟
همه میگویند :
"او" دیگر کیست ؟؟؟
میگویم :
اویی که شبیه هیچکس نیست
میگویند :دیوانه
و میروند . . .
.
.
.
میبینی ؟
برای خود اسم و رسمی برپا کرده ام !!!
"دیوانه"
میبینید در پیش روی خویش
جادههای خلوت را،
مرغان دریایی را که در آب غوطه میخورند
با بالهای گشوده...
باید در اینجا آشیان کنم..
ناگزیرم میکنند که بمانم
در زیر شاخ و برگ جنگل
در زیر درخت بلوط، در این غار زیرزمینی
سرد است این خانهی گِلین
به ستوهم آورده است.
تاریکند درهها
و بلندند تپهها،
حصار شاخهها اندوهبار
پوشیده از خار،
جایگاهی از شادی تهی.
وای که چه زشت و سرد است روح عالِمی که
بی درد است! اندیشه ی خردمندی که نمی پرستد!
نسل جوانی که ایمان ندارد!
(دکتر شریعتی)
نامم را سنگی
جسمم را گوری
...
اما یادم را چه کسی نگه میدارد؟
دلِ اندوهگین شبی
که مهتابش را میجوید...
گوشه ی اتآقم ، غرق عطر مرگـ گل هآیی ست
که دآنه دآنه زندگی شآن رآ کش رفتم،
تآ فآل بگیرم ، آمدنت رآ ….
Ɋ کسی مثل تو را بــــایــــــــد یافت
گوشه ی اتآقم ، غرق عطر مرگـ گل هآیی ست
که دآنه دآنه زندگی شآن رآ کش رفتم،
تآ فآل بگیرم ، آمدنت رآ ….
کسی مثل تو را خواهم یافت ؟
سلام
خیلی قشنگ بود. لذت بردم
به روزم
شاد باشید
در پناه خدا
سلام
خیلی لطف کردی..
ایام به کام..
سلام
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت
از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که
فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...
سلام.. بسیــــار زیبــا بود، لذت بردم.
خدایا ایمان دارم اگر دریای زندگیم رو متلاطم و توفانی میکنی
دنبال ناخدای قهرمان میگردی
که کشتی دلش رو به طرف تو هدایت کنه
و من همان ناخدای قهرمانم
خدایا حالا بال عشق میخوام
تا در این هوای مه آلود و ابری به سوی تو پرواز کنم
خدایا بالم بده
بعضی وقتا دلت یه طوری تنگ میشه که مغزت کاملا فلج میشه
بدی هاش یادت میره ...
نامردی هاش یادت میره...
بی محبتی و رفتار سردش یادت میره...
وقتی با بی رحمی تنهات گذاشت یادت میره...
فقط میگی خدایا یه دقیقه ببینمش...
که این دل وامونده آروم شه فقط همین
ببخشید من قسمت صلحتون رو نخونده بودم...
باز باران،
بی ترانه،
بی هوای عاشقانه،
بی نوای عارفانه،
در سکوتی ظالمانه،
خسته از مکر زمانه،
غافل از حتی رفاقت،
هاله ای از عشق و نفرت،
اشکهایی طبق عادت،
قطره های بی طراوت،
دیدن مرگ صداقت،
روی دوش آدمیت...
میخورد بر بام خانه...
سلام
من از دست تون ناراحت نیستما
باور کنید راست میگم
سلام..

موضوع بحث:
http://gtale.blogsky.com/comments/post-184/page/22
نوازشگر خوبی نبودی
سفید شد تار مویی که قسم خوردی
با دنیا عوضش نمیکنی...
بلندیه جهان به کوتاهیه عمره ماست..
هیچ خوشــــــی بـــی تــــــــو کامل نمیشود...
حتـــــــــی اگر محض دلـــــــخوشی بگویم
خوشــــــ گذشـــــتـــــــــــ ...
به افتخار شما
هیپ هیپ هوراااااااا
منظورم این بود یعنی پیدا میشه؟
خداوندا دوستانی دارم
که روزگار ، فرصت دیدارشان را کمتر نصیبم میگرداند ، اما تو خود میدانی که یادشان در دلم جاوید است ، دوستانی که رسمشان معرفت ، کردارشان جلای روی و یادشان صفای دل است ، پس آنگاه که دست نیاز سوی تو بر می آورند ، پر کن دستشان را از آنچه که در مرام خدایی توست
هرکس به سوی قبله ی خود رو به نمـــاز است..
سعی کنیم عظمت در نگاه مان باشد ، و نه در آن چیزی که بدان می نگریم.
کســی چه مــی داند؟! . .
که مـن هوش و حواسـم را . .
لا بــه لایِ تــــه ریــش مــردانــه ات گُــم کــرده ام !
خواستن توانستن نخواهد بود
اگر تو نخواهـی...
میخواهم ات؛
میتوانــم....؟!
کلام از نگاه تو شکل می بندد .
خوشا خواستنی که تو آغاز میکنی !
گاهی بی صدا نگاهت میکنم …
مرا ببخش برای این نگاه های پنهانی ،
شاید اگر بغضم فرو نشیند
صدایت کنم …
کاش این دنیا هم مثل یک جعبه موسیقی بود، همه صداها آهنگ بود، همه حرفها ترانه.
وقتی می رفت داد زدم نروووووو.....
ولی او هیچ توجهی نکرد....
انگار صدای شکستن دلم گوش او را هم کر کرده بود....
سلام سهیل جان ممنون از سروده زیبات لذت بردم.
سلام نیایش خانوم..
لطف فرمودید..
هنگـــامی که دل کســـی را میشکنـی؛
صدای شکسنـش را به خاطــر بسپـار؛
تا هنگامی که دلـ♥ـت را شکستند
رو به آسمــان فریاد نزنی
خدایـــــا... "به کدامین گنـــاه"؟
سلام وب خوبی داری خشوحال میشم به وب منم سر بزنی ممنون
خوش آمدید به "یک لحظه مکث"

چه مکث بجـــایی بود توو زندگیتون >>
سلام..
ممنونم از نظر زیبا و پندآموز شما..
چشم، از اینکه منو به خونه ی مجازیتوون دعوت کردین ممنونم، با کمال میل، دعوتتون رو لبیک میگم.
سلام ممنون از حضورت خوشحال شدم بازم سر بزن ممنون
سلام..
خواهش میکنم، ممنونم که یاد ما بودین..
چشم بازم بهتون سر میزنم..
هرکس نظری داره
نه بابا این حرفا چیه!!!
شقایق و من چون هم دیگه رو خیلی دوست داریم هوای همو داریم
شقایق دختر مهربونیه
به دل نگیر سهیل
درد مــــن اینست
زندگیــــم پر از چیــــزهای نا نـــوشتنیست
مثل صــــدای خامــــوش کردن سیگــــار
در لیـــوان چــــای..
سلام
مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
و چه زشت به من و سادگیام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پر از یاد تو بود
و خیالم می گفت
تا ابد مال تو بود
تو برو. برو تا راحت تر
تکه های دل خود را آرام سر هم بند زنم
سلام..
من امروز خیلی سرم شلوغ بودش و نتونستم آپ شم..
مرسی از همه شما
حرفی نیست...
فقط مینویسم...
رفت....
حسی که تو را دوست میداشت.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
از همه عزیزانی که منو بعنوان یه دوست، مورد محبت خودشون قرار دادن و به بنده همیشه لطف داشتن از همه شما صمیمانه ممنونم..
به خدا که داشتن دوستانی عزیز مثل شما، باعث افتخار من ـه..
از همین جا اعلام میکنم که:
همه تونو دوست دارم و یک جهان آرزوهای خوب ، تقدیم به شما گلچین های روزگار..
"داداش کوچیکتون - سهیل"
خیــــــال کــــــــردم کـــه ایــــن گــــــوشه کنـــــــارا...
یکـــــــــــــــی داره هــــــــــــــــــــــوای کــــــار مـــــا را...
یکــــــی هـــــم ایــــن میــــــــــــون دلســــوز مــــــــا هســـت
نــــــــــــــــــــــــــــداره آرزو، آزار مــــــــــا را....
عــــــــــــجـــــب بـــــــــــالا و پـــــــــــــاییــــــــن داره دنیــا
عــــجـــــب ایـن روزگــــار دل ســـــــــــرده بـــــــا مـــــا...
وقت رفتن است
همه وسائل را جمع کردم
به جز صندلی تو
شاید وقتی بر می گردی
خسته باشی...
یه وقـــتـایـــے بــه جـــایـــے میـــرســـے ڪــه خــَــســتــِــگـیــت " دَر " نـمــیــشـه ؛ " درد " مـیــــــشــه ...!
کسی چــه میــداند
امــروز چنــد بار فرو ریختم ..
از دیدن کسی کــه ،
تنهــا لباسش شبیــه به " تــــو " بــود!
به آخرین جمله ــت خیلی آفریـــــــــــــــــــن