تا شقایق هست، زندگی باید کرد؟
آهـ...
تک مِصــرَع ِ رؤیـــایی
یک لقمهی سنگینـــه
بــد هضـم، به تنهـــایی
ای مِصــرَع ِ افسونگر
ای حادثـــهی مُبهــم
ای هجـــــو شعف بارِ
مَبهــوت در این عالــم
پـــرواز سرُور از ذوق
یک شــادیِ اجبـاری
کین خندهی تکراری
از گریه چه غمگینتر؟
ای چهـــرهی پوشالی..
ای قـالـب اغواگـــــر..
بیگـانه و تنـهـــایـیم
با ترس، بخوان امروز
بییــاور و رسوایـیم
سرگشتــه و دل، تنهــا
دل، خستـه و سر درگــُم
سر ماتم بیعشق به دامان
دل در طلب یار پریشان
عشق از دلوسر هر دو گریزان
مقصود ز مقصد، دل بیگانه فریبست
مقصد به خیالش سر مقصود بریدهست!
این قافلـه تا به حشــر لنگ است
کــُرِهخر بیدُم چه زرنگ است..!
از قِصـّــه همین برون تراود
مقصود به عشق داده آفت
من قصد ریـــا نداشتـم، لیک
مقصود برنده شد در این پیک
امشب، شب من سحر ندارد
رسوای منــم که زن ندارد
از دار جهان، همینم افسوس
یک کُره الاغ کـَـــر ندارد!
دروازهی دل که باز بینی
اندرز بگیـــر، بـــد نبینی
__________ سهیـل __________
بناهای آباد، شاعر شدند
به حُسن خداداد، شاعر شدند
دهان خدایان پُر از شعر شد
پسِ پشتِ اوراد، شاعر شدند
هنوز آن زمان، بیستونی نبود
که شیرین و فرهاد، شاعر شدند
سپس حافظ و سعدی و مولوی
همه -روحشان شاد- شاعر شدند
گروهی هم البته نارو زدند
و با داد و فریاد، شاعر شدند
گروهی که در عصر ما زیستند
و در دوره ماد، شاعر شدند
در این نیمه شب تا که رد گم کنند
چهل دزد بغداد، شاعر شدند
بسا ناظم بچه مرشد صفت
که بی اذن استاد، شاعر شدند
خلاصه گروهی اسیر زمان
در این عصر آزاد، شاعر شدند
حکیما، تو بر این جوانان مگیر
خدا غم فرستاد، شاعر شدند
عباس احمدی - غزل جدید
گر غُصّهی شوی کردنت هست؟
گریه تو مکن، غمـت نباشد
واعظ که نـمُــرده است خواهر
این بخت گشودنیست مادر
آن وِرد که داد بعدِ اُجرت
بر بند به سینهات به حاجت
تو غسل بکن، نجست منشین
خوشبختی ما نگیردت کین
______.☂ سهیل ☂.______
انشالله یه زن خوب خوشگل خوش تیپ خوش مشرب خوش چهره خوش صحبت خوش یمن خوش سیما خوش بیان خوشرو خوش سیرت ... بگیری تا خوش خوشانت بشه سهیلـــــــــــی

بوگو آمیــــــــــــــن
(: آمـــــیـــــــــــــــــن :)
شما خیلی خوبی..
بــِـہ پیـراهــَـنــَت
بــِـہ آفتــاب بالاے سـَـرت
بــِـہ آیینـِـہ ے اُتـاقــَـت کـِـہ
هـَـر روز یــِ? دل ِ سیــر تــَماشـایــَـت میکــُنـَد
مـَـن یــِـ? نــَـفــَـرم بے انصـاف
چــِطــُور یــِ? تــَنـــِہ بــِـہ یــِـ? لـَـشــْـ?ـَـر حِـسادت ?ـُـنــَم؟
خوبی که خوب میبینی شک نکن
میشه از عشق تو گفت..
میشه با ستارههای چشم تو
مغرب و مشرق نو بر پا کرد
میشه از برق نگات خورشیدُ خاکستــر کرد
میشه از گندمیای سر زلفت یه عالم شعر نوشت
آره از عشق تو دیوونگیام عالمیـه
آره از عشق تــو مـُـــردن داره
آره از عشق تــو مـُـردن داره..
میشه از عشق تو مـُــرد، دیگه از دست همه راحت شد
میشه از عشق تو مـُــرد، دیگه از دست تو هم راحت شد..
آره از عشق تو دیوونگیام عالمیـه
اگـــر از عشــــق میشــــه قصــّــــه نوشت
میشه از عشق تو گفت....
میشه از عشق تو مـُــرد، دیگه از دست همه راحت شد
میشه از عشق تو مـُــرد، دیگه از دست تو هم راحت شد..
آره از عشق تو دیوونگیام عالمیـه
آره از عشق تــو مـُــــردن داره..
کاش عشق را از پلک های خود می آموختیم;
پلک هایی که تا وقتی خون در رگ هایشان جاری است هر دم بر هم بوسه می زنند.
حق با شماست..
در جلال، رحمانی ، در کمال، سبحانی
نه محتاج زمانی و نه آرزومند مکانی
نه کَس به تو ماند و نه به کَس مانی
پیداست که در میان جانی، بلکه زنده به چیزی است که تو آنی
موفق باشی
ممنونم خانــــــــــوم..
شما هم موفق باشی
شعــر هــای عاشقانه ام را
که فقط برای تو می نوشتم ...
برای ایـن و آن می فرستـادی !
...
دنیــا را عاشق کرده ای و خود ،
از هـفــت دولــت آزادی !!
کلافه کرده ای مرا . . .
چرا همیشه لبخندهایت از نوشته های من زیباتر است؟
این حرفها را مزن دیگر
مگر نمیدانی فشارم می افتد ناغافل
رابطه ای که توش اعتماد نیست
مثل ماشینی میمونه که توش بنزین نیست ،
تا هر وقت که بخوای میتونی توش بمونی
ولی تو رو به جایی نمیرسونه? !
چشــــــــــــم
ممنونم از نظرات قشنگت
روزت شاد و پر از عشق
و شبت طلایی گل پسر
دلم نیومد تأیید نکنم ♥
از بس که به دل نشست..
مهم نیست بقیه نمیدونن موضوع چی ـه
مهم اینه که ♥من و ♥شما توو باغ ـن..
بقیه رو ولــ لــ ــه (;
خوب کردی تآیید کردی
Y E S
خدا نگهدار خانـــــــــــــــــــــومی
مرسی که امدی شماهم وب خوبی دارید دوست داری تبادل لینک کنیم؟
بله
لینک شدی.
مرسی لینک شدی.
ممنون.
سلام داداشی
شعر زیبایی بود! لذت بردم
سلام...
خوشحالم کردی...
یک لحظه زندگی تو از دست می رود
وقتی کسی که هستی ِ تو هست می رود
شاید که اندکی بنشـیند کنار تو
اما کسی که بار سفر بست، می رود
از کمترین تکان تنَش رنج میکـشی
وقتی که پیش ازین به تو گفته ست می رود
آن کس که دل بریده، تو پا هم ببرّی اش
چون طفلی از کنارتو با دست می رود
"رفتن" همیشه راهِ رسیدن نبوده است
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
باور کنید که فراموشش کرده ام ...!
اما نمی دانم چرا ...
بعضی وقت ها
همین که اسمش را می شنوم
بی اختیار خاطره از چشمم فرو می ریزد ...!!!✔
✔
بـآید کَسـی باشد
کـــہ مــَعنی سه نقطههاے انتهاے جملههایَتـــ را بفهمد
هَـمیشه باید کسـی باشد
تا بُغضهایتــ را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد
بـآید کسی باشد
کـــہ وقتی صدایَتــ لرزید بفهمد
کـــہ اگر سکوتـــ کردے، بفهمد...
کسی باشد
کـــہ اگر بهانهگیـر شدے بفهمد
کسی بـاشد
کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے
برای رفتـن و نبودن بفهمد
بفهمد کـــہ درد دارے
کـــہ زندگی درد دارد
بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زیرِ باران...
براے بوسیـدَنت...
براے یک آغوشِ گَرمــ تنگ شده است
باید کسی باشد
که بفهمد
موافقی با یه دست شطرنج..؟
♖♘♗♕♔♗♘♖
♙♙♙♙♙♙♙♙
╗════════╔
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
║▀▄▀▄▀▄▀▄║
╝════════╚
♟♟♟♟♟♟♟♟
♜♞♝♛♚♝♞♜
خودتان هم برای خودتان نظر میگذارید!
فقط اومدم تشکر کنم . سهراب شاعر محبوب لحظه هام
مرســـــــــــــــی سهیل (گل)
دیـــــــــر آمدی..
صبح که از خواب بیدار شدم..
چشم که گشودم..
همان فنجان نیمه خورده را دیدم..
همان ساعت دیواری ـه تکــــــــــراری..
و مهره های شطرنج، که از دیشب تا صبح
درباره ی نیامدنت پچ پچ میکردند..
و صبح، تا مرا دیدند..
باز خشکشان زد..
گویی میخندیدند، به من و این انتظار
که از سپیده دم، شکوفه نداد.. گل نکرد..
بعید هم بود، رفاقت ِشانس با یک پسرک خیال پرداز...
ممنونم.. حضور شما سبب روشنایی این محفل ـه..
درونم موج میزند از تنهایی
و بر لب خنده ای سرد
و از کم لطفی ـه دنیا
رفته رفته میشوم سنــــگ
و باز هم فراموش میکنم که قبلاً گفته بودم ممنونم از شما..
حواس پرتی ست دیگـــــــر.. و دل به تکرار کرده عادت...
و صبح دیگری آغاز شد...
و سکوت هم قسمت من.
نیازِ من از وسعت ِبی نهایت ِآسمان...
فقط جهانیست به مساحتِ...
چشمهایت...
سلام
ظهر بخیر
سلام من به ژرفای اقیانوس بی انتهای وجود نازنین و پاک ـت..
وقت شما نیز بخیر و خوشی.
سلام
از بابت هدیه ی خوبتون ازتون ممنونم
محبت کردید برادر خوبم
سلام
خواهش میکنم.. مطمئن بودم سلیقه ی موسیقیایی نزدیکی به بنده دارید، از اون بابت. خوشحالم که خوشتون اومد.. واقعاً واقعاً واقعاً
شب و روزگار بر شما خوش.
وقـتی کـه نیسـتی
پــرنـده خـیالـــم
بـه سـرش مـیزنـد
کـه خــود را
حـلق آویــز کــند
از دار دلتــنگی اتــ ... !
کی به دادش میرسی.... ؟؟!!
حرفهایم از جنس گچ است..
ضمانتی نیست !
تا مینویسم
به یک فـوت هــوایی میشونــــد..
اما خوب میدانم
محو نمیشوند
و در خاطرت می مانند
و حرفهای تو
از جنس بودن است
ماندگارست، به یاد
مینویسی
جــــــــذبــــ میشونـــــــــد.
به سلامتی کسی که
آرامش دیگران براشون مهم تر از...
برطرف کردن تنهایی خودشونه...
و دلی رو برای خوش گذرانیشون به بازی نمی گیرن...!!!
لایــ✔ــک..
(:
وبلاگتون خیلی نازهـ.....
بسیاااار زیبا
مرسی..
یعنی میگی بازم شعر که نه شعرک بگم؟
میسی
(:
مـسـافـر خـانه ای
که در آن دراز می کـشـیـدم و
و به تــــو فـکـر می کـردم
دیــروز خـرابــش کـردند
نـمـی دانــم
چه بــر سـر رویــاهــایــم آمــده!
چه می خواهی دگر از من؟ بگیر و یک جنون بشکن
خـوابَم نِمے بَــرَد
بِه هَمـه چیز فِکر کَـرده اَم
بیشتَر بِه تُــو
وَ می دانَــم کِه خوابــے
وَ قَبل اَز بَسته شُدَن چَشــم هآیَـتــــ
بِه هَمه چیــز فِکــر کَرده ای
جُـــز مَـن!!!
):
دیگر به خوابم نیا !
...
خوابم را رنگی می کنی...
روزم را سیاه ...///
به تو می اندیشم
به تو و خاطره ها
که چرا هیچ زمانی
من و تو ما نشدیم.....
وقتــــــی بـغـلـــــش کــــردم ؛
تـمــــوم تـنـــــــــــم لــــــــــرزیـــد !
نــــــــه واســـــــه خـــــــوشـــــــــــحـالــی ....
یـا عـشـــــــــق بــــــازی !
واســــــه تــــــــرس از فـــــــــــردای بــــــــدون اون .
یــــــــکی ازم پــــــــــــرسید
منبع نوشته هایت کجاست؟؟؟
گفــــــــتم زیاد دور نیســت؛
یــــــــک وجبی بـــــــغضم...
آفــــــــریـــــن..
♥
سلام وب بسیار زیبایی داری بهت تبریک میگم
سلام
شما لطف دارید.. ممنون
وبلاگ شمام خیلی عالیه..
((: مرسی از حضورتون
سلام عزیز دل
دلم برات تنگ شده بود داداشی
د.روز نبودم چه معنوی شدی
قلم خوبی داری
احسنت
تمام شب تا صبح، در انتظار آفتاب رویت، من و مهتاب خاطراتت، چه شبی را سپری کردیم..غافل از اینکه تو آسمانی هستی و دست نیافتنی...
حرف زیاد است ...
اما گاهی نمی دانی چه بگویی !.!.!
گاهی فقط باید رفت ...
چیزی شبیه کم آوردن !!!
زندگی جاری ست..
و مرگ طنزی فصیح است آری ، باید از عمق جان خواند و خندید.
ممنون از حضور پر رنگ ـت