شانههایم در امتداد این ازدحام تنهایی، سُست میشوند
و چشمهایم خستهتر از همیشه رو بـه افـول مینهند
و تماشای این انتظار را بخواب میبرند
و در رؤیا، به سیبستــان حیـات تــو مینگرند
و از سبزینــهی نـارسِ خویش
سـُـرخ میرویند..
افسوس که دیـو تلخکامگی سرنوشت
همچو همیشه
دهــان عشـق را پـُر خـون میکند..
آن هنگام که گرماگرم آغوشت در خواب فریاد میکشم
که نگیرند از من، همهی من را
بـانـــوی مـن
بر دیدگان منتظرم، مطلع عشـق بـاش در بیداری
تا همگان بداننـد
مردانگی را لابهلای آغوش زنانهات میتوان جست..
و مـرا تـولـّدی دیگـر بایـد
و زایشی نـو، ز زهدان سعـادت تـو
قســم بـه تمــام دیدارهای ممنوعه !
برای دلتنگیهایت
سینـهام را در بـرابـر تمام تجاوزها بـه احساست، سپـر میکنم..
بیـا بـه اعتمـاد آغوشـم بـازگـرد
من به التماس نگاه و گدایی دستانمان اعتقادی ندارم
و پاسخ غمزههای دلربایت را در شعرهایم خواهم داد..
_________ سهیل ________
▬ شناسنامه شعر:
به ثبت رسیده در تاریخ: سهشنبه 19 شهریور 1392
به شماره سریال: 263873
در سایت: شعرنو
سلام...
چه عاشقانه ی زیبایی...
" قسم به تمام دیدارهای ممنوعه!"
سلام..
خیلی ممنونم..
کاش بودی و میفهمیدی
وقت دلتنگـــــی یه آه
چه وزنی دارد
لطفا هی نپرس دلتنگی چه معنی دارد ...!
دلتنگی معنی ندارد .... ! درد دارد ......!!
ممنونم..
زنده باشی و خوشحال..
مثل همیشه زیبا بود سهیل جان....لایک...خوشمان آمد
ممنونم...
هر شب
خوشبخیــــــــ♥ــــــــــ♥ــــــــت را آرزو میکنم
ولـــــــ ـ ـ ـ ـی
فقــــــــ♥ـــــــط خدا میداند .......
حسادت امانم را بریده ....♥
براوو

همون آفرین صد آفرین هزارو سیصد آفرین
به امید موفقیتت همه یه دست جیغ و هورا
بسیار ممنونم..

هیپ هیپ هورااااا
هیپ هیپ هورااااا
به افتخار شما.. هیپ هیپ هورااااا
سلام به پسر گل وبلاگیم
حالت چطوره گل پسر؟
سلام از ماس "بــانــــو"..

خوبیم.. |دروغ میگم|
خوب نیستیم..
خدا نکنه خوب نباشی
چــــــــــــــــرا ؟چی شده ؟
دردو بلات به جون دشمنات باشه الهــــــی
برامون دعا کنین..
همین..
روزاتون یاسمنی +
چشم حتمـــــــــآ
دوست....
از دوست رسیده است مرا آنچه نکوست
درمان همه درد نهانم هم از اوست
این طاقت و صبروآنچه شادی وغم است
از غیر نباشد ، همه از قدرت اوست
سهیل: شب بخیر..
حرف دل .....
حرفها دارم اما... بزنم یا نزنم؟
با توام با تو! خدا را! بزنم یا نزنم؟
همه حرف دلم با تو همین است که "دوست..."
چه کنم؟ حرف دلم را بزنم یا نزنم؟
عهد کردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
از ازل تا به ابد پرسش آدم این است
دست بر.میوه حوا بزنم یا نزنم؟
به گناهی که تماشای گل روی تو بود
خار در چشم تمنا بزنم یا نزنم؟
دست بر دست همه عمر بر این تردیدم:
بزنم یا نزنم؟ ها؟ بزنم یا نزنم؟
*
یه عزیز دردونه....
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ...
یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ،
یه نگین سبز خالص ، توی انگشتر دریا ...
تا که یک روز تو رسیدی ، توی قلبم پا گذاشتی...!!!
غصه های عاشقی رو ، تو وجودم جا گذاشتی...
زیر رگبار نگاهت ، دلم انگار زیرو رو شد ،
برای داشتن عشقت ، همه ...جونم آرزو شد.
تا نفس کشیدی انگار ، نفسم برید تو سینه ،
ابر و باد و دریا گفتن ، حس عاشقی همینه.
اومدی تو سرنوشتم ، بی بهونه پا گذاشتی ،
اما تا قایقی اومد ، از منو دلم گذشتی؟؟؟
رفتی با قایق عشقت ، سوی روشنی فردا ،
منو دل اما نشستیم ، چشم به راهت لب دریا...
دیگه رو خاک وجودم ، نه گلی هست نه درختی ،
لحظه های بی تو بودن ، می گذره اما به سختی!
دل تنها و غریبم ، داره این گوشه میمیره ،
ولی حتی وقت مردن ، باز سراغتو میگیره.....
میرسه روزی که دیگه ، قعر دریا میشه خونم ،
اما تو دریای عشقت ، باز یه گوشه ای می مونم.
من همون جزیره بودم ، خاکی و صمیمی و گرم ،
...
یه عزیز دردونه بودم ، پیشه چشم خیسه موجها ،
مرسی شادی جووون..
تقدیر
من از گلبرگ می گویم
تو از خاری که زخمی کرده جسمت را !
من از مهتاب می گویم
تو از نوری که برده خواب چشمت را !
من از باران شور انگیز
ازین مستی عطر خاک می گویم
تو بیزاری ازین نمناکی خاکی که گل گشته !
تو گویی غرق دیروزی !
من از جان و من از روح و من از تقدیر می گویم
تو از جسم و تو از خاک و تو از دیروز می گویی !
زمین تا آسمان فرق است در تصویر دنیامان
چه تصویر غم انگیزی !
نگاهت رنگ بی رنگیست
[نگاهت رنگ بی رنگیست]
خیلی با سربرگ قالب وبلاگم هماهنگی داشت.. 
چــه جمله ی زیبـایی..
بهتـــرینی بخـــــدا
اینجا همه خوبند ، خیالت راحت !
من مانده ام و چهارتا هم صحبت
این گوشه نشسته ایم و دلتنگ توایم
من ، عشق ، خدا ، عقربه های ساعت …
.
سوز دلم نشنیدی و از بام قلبم پر زدی / رفتی تو از کوی من و بر قلب من خنجر زدی
من ماندم و یک کوله بار از خاطره در خاطرم / چشم انتظار بر درگهم شاید که روزی در زنی
.
ممنون از حضور گرمت
متقابلاً..
ممنون از دعوتتون
ولی نمیدونم ساعت شوم زمان شده یا نه
ببخشیدا ولی دلتنگی های شما دیگه خیلی به نا کجا بود
هر لحظه ، لحظه ی شوم زمان است..
اگر....
چشمانمان خسته از زندگی، خفته برخیزد...
کنارت هستم و به من فکر نمیکنی
این سرنوشت انسانهاست
هیچکس وقت نفس کشیدن به هوا فکر نمیکند
زیباست.. هوای خاطره ها...
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند
میگویند حساسیت فصلی است
آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم..
ممنونم از نظر زیبایی که گذاشتی
سلام
ممنونم که بهم سرزدی
سلام سارایی..
به به اقا سهیل پیدات شد
چه عجب!!!!!!!
علیک سلام..
مگه گم شده بودم ؟
_______________________▒▒▓▓
_______________________▒▒▓▓▓
_____________________▒▒▒▓▓▓▓
____________________▒▒░▒▓▓▓▓▓
___________________▒░░▒▓▓▓▓▓▓
__________________▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓
_________________▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓
________________▒░░░▒▓▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓
_______________▒░░░░▒▓▒▒▓▓▓▓▓(●)▓▓
_______________▒░░░░▒▓▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
______________▒░░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
_____________▒░░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
_____________▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
_____________▒░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
____________▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
___________▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
________▒▒▒░░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
______▒▒░░▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
_____▒░░░▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
______▒▒▒░▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
________▒░▒▒░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
______▒▒▒▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
____▒▒░░░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
___▒░░░░░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒
__▒░░░░░░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓░░▒
_▒░░░░░░░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓░░▒▒
▒░░░░░░░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓░░▒░░▒
▒▒▒▒▒▒▒▒░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓░░░░▒░░▒
_________▒░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓__▒▒░░░░▒░▒
_________▒░░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓______▒▒░░░▒░▒
__________▒░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓__________▒▒▒▒▒
__________▒░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓
___________▒░░▒▓▓▓▓▓▓▓▓
____________▒░░▒▓▓▓▓▓▓▓
_____________▒░░▒▓▓▓▓▓▓
______________▒░░▒▓▓▓▓▓
_______________▒░░▒▓▓▓▓
________________▒░░▒▓▓▓
_________________▒░░▒▓▓
___________________▒░▒▓▓
_____________________▒░▒▓▓▒▒
_______________________▒▒▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒
________________________▒░▒░░░▒░░░░▒▒▒
________________________▒░▒░░░▒░░░░░▒▒
_______________________▒░░░▒▒░░▒░░▒▒▒▒▒
_____________________▒░░▒░░░▒░▒▒▒▒▒
_____________________▒░▒░░▒▒
آپم خوشحال میشم بیای ونظرتو بگی[لبخند]
حتمــــــــــــــاً ZEYNEP
نه نگرفتم من از شعر سر در نمیارم شما هم اگه حرفی داری واضح بزن وگرنه فکر نمیکنم وب من جای مناسبی واسه شما باشه
پس ما حالا همگی خوشحالیم که میدانیم نفهمیم و به نفهمی خود میخندیم که رشد کند، بزرگتر شود تا جایی که مثال و اسباب خنده یابو شویم.
افسوس که به خوشحالیه خود، خوشحالیم. خوشحالیم... و خوشحالتر..
سلام عالی بود سهیل جان
خیلی با احساس
چه زیبا گفتی
مردانگی را در لابلای آغوش زنانه ات جستجو میکنم
و تولدی دیگر
مرسی سهیل جان
خیلی خیلی ممنونم داداش رضــا..
ممنونم که می فهمی..
مرسی داداش سهیل
آجی زینب
خواهش میکنم ZEYNEP جـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان..
نزدیکت می شوم بوی دریا می آید
دور که می شوم صدای باران
بگو تکلیفم با چشمهایم چیست؟
لنگر بیندازم و عاشقی کنم یا چتر بردارم و دلبری کنم؟؟؟
" ای کاش عشق را زبـان سخن بود "
ممنونم از نوشته ی زیبات..
اینایی که صب ساعت 5 پا میشن میرن میدوئن بعد میان دوش میگیرن بعد صبحانه میخورن میرن سرکار. فتوشاپن ؟
☻. اگه ذهن پرسشگری داری (که خیلی خوبه) این سؤالت رو نمیتونم جواب بدم..
چرا که: | تا بدان جا رسید دانش من ♦ که بدانم همی که نادانم ! |
☺. فرض اینکه جهت مــزاح پرسیدی، پاسخ من اینه:
" ظاهراً آدم واقعی ـن، اما در باطن یک مشت روباتـــن ! "
ᇢ.
آپم بدوبیاااااااااااااااااااااااا منتظرتماااااااااااااااا[گریه]
دردا
دردا که کنکور
نه مردن شمع و
نه بازماندن
ساعت است،
نه استراحت آغوش زنی
که در رجعت جاودانه
بازش یابی،
نه لیموی پر آبی که می مکی
تا آنچه به دور افکندنی است
تفاله ای بیش
نباشد:
تجربه ای است
غم انگیز
غم انگیز
به سال ها و به سال ها و به سال ها...
وقتی که گرداگرد ترا پشت کنکوریهایی ناامید فرا گرفته اند
یا محتضرانی آشنا
-که تو را به بدنشان بسته اند
با زنجیرهای رسمی شناسنامه ها
و اوراق هویت
و کاغذ پاره هائی بسیار و کتابهای "مدرسان بی شرف! "
و بسیاری تمبرها و مهرهای مزخرف
و امضاها و تعهدات
و مرکبی که به خوردشان رفته
و سنگین شده اند،-
وقتی که به پیرامون تو
چانه ها
دمی از جنبش باز نمی ماند
بی آن که از تمامی صداها
یک صدا
آشنای تو باشد،-
وقتی حسادت های حقیر
روانت را می جوند
و پرسش ها همه
در محور روده ها هست...
آری ، ماندن تا کنکور بعدی
انتظاری خوف انگیز است؛
انتظاری
که بی رحمانه به طول می انجامد
مسخی است دردناک
که مسیح را
شمشیر به کف می گذارد
در کوچه های شایعه،
تا به دفاع از عصمت مادر خویش
بر خیزید،
و بودا را
با فریاد های شوق و شور هلهله ها
تا به لباس مقدس
سربازی در آید، (تو که دختری.. خوشحال باش)
یا دیوژن را
با یقه شکسته و کفش برقی،
تا مجلس را به قدوم خویش مزین کند
در ضیافت شام اسکندر
***
من کنکور را زیسته ام
با آوازی غمناک
غمناک،
وبه عمری سخت دراز و سخت فرساینده
" امید است تو برنده شوی، این الکی ِ خوش رنگ را "
سلام ممنون از شعر زیباتون...
تا الان همه کامنتاتون رو نوشتم!ممنونم
سلام..
شما خیلی بزرگوارید..
از ته دلم ممنونم ازتون..
بابت شعر ها واقعا مچکرم سهیل جان
عالی بودن...
درباره دیگران دخالت نمیکنم هرکسی واسه خودش شخصیتی داره
راستی اعتماد به سقفت زیاده هااا!!!!
همچین سهیلو بزرگ نوشتی بالای وبلاگت!!!!
یعنی چی؟؟؟؟؟
خوب نیست پسر خودشیفته باشه اااا!!!!!
تقدیم به مرضیه خانوم:
سهیل:
مرضیه خانوم:
امیدار بانوی خیالت بشه برای واقعیت سهیل جان
شبت پر ستاره آقا سهیل
شب بخیر +
ستاره تووش داشت..
خوشمان آمد، تأییــــــــد میکنیم..
شب را دوستـــ ــ ـ دارم …!
چرا که در تاریکـــ ـی ..
چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!
و هر لحظــــــــ ـه ..
این امیـــــ ـد ..
در درونــــــ ــم ریشه می زند …
که آمده ای ..
ولی من ندیده ام!
خیــلــی زیـــبـــــــا بـــود...
دگــــر تــــــقــدیــــر را
بـــرای نــیـــامــدنــت بـــهانـه نـــکـــن !!!!
مـرد بـــاش…
و بـگـو نــخـــواســــتـــــی….
و نــیـــامـــــدی….!
بخند تا اموراتت بگذره
تشنگی را از یاد برده ام دستی که میخواست عطشم را فرو بنشاند تمام رودها را گل آلود کرد و رفت...
آپم خوشحال میشم سربزنی و نظر بدی
رو چــِـــشـــَـــــ
ــــم...
سلام عزیز دلم ممنون که اومدی سر زدی من سال اولم بود
هیچی هم نخوندم بخاطر یه نفر که ارزششو نداشت اما حالا که رفته میخوام
به کوری چشمش انقدر بخونم تا بهترین رتبه رو بیارم
بازم بیا پیشمون[قلب]
سلام...
...
به امید روزای خوب..
ایشالا موفق میشی بانوی
سلام دوست عزیز ممنون اومدی
و باعث دلگرمی من شدی یه مطلب تو ادامه مطلب گذاشتم حتما بخون
حتی وسط این
گرمای کلافه کنـــــــــنده
سرمای نبــــودنت
تا مغز استخـــوانم
را میلرزانــــد
سهیل:
+
+
کاش میفهمیدی ســـکوت همیشه علامت رضــــایت نیست
گاهی سکوت یعنی "امــــا"
یعنی "اگــــــر"
یعنی هزار و یک دلیل که " دل "میترســــد بلند بگوید
دیـــــگر احتیاط لازم نیست .
شکستنی ها شکست
هر جور مایلیـــــد حمل کنید .. !!
بسیار ممنونم از نظر زیباتون ZEYNEPجـــــان..
گـــــــــــــاهی بـــایـــــد کســــــانــــی را
از گـــذشــــتـــه مـــــان
فــــــرامــــوش کـــنــیــم
بـــــه یــــــک دلـــیـــل ساده:
آنــــهــا بـــه آیـــنــــــــده مـــــــان تــــعــــلــق نــــــدارنــــــــد....
کلام از نگاهِ تو شکل می بندد
خوشا "نظـــر بـازیــــا" که تو آغاز می کنی!
♦
پسِ پشتِ مردمکانت
فریادِ کدام زندانی ست
که آزادی را
به لبانِ برآماسیده
گلِ سرخی پرتاب می کند؟
من تمنا کردم
که تو با من باشی
تو به من گفتی
_ هرگز، هرگز
پاسخی سخت و درشت
و مرا غصه ی این هرگز کشت (حمید مصدق)
ممنونم.. خیلی زیبا بود بــانــــو.....
مرد ، دوباره آمد همانجای قدیمی روی پله های بانک ، توی فرو رفتگی دیوار یک جایی شبیه دل خودش ،
کارتن را انداخت روی زمین ، دراز کشید ،
کفشهایش را گذاشت زیر سرش ، کیسه را کشید روی تنش ،
دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش ،
خیابان ساکت بود ،
فکرش را برد آن دورها ، کبریت های خاطرش را یکی یکی آتش زد
در پس کورسوی نور شعله های نیمه جان ، خنده ها را میدید و صورت ها را
صورتها مات بود و خنده ها پررنگ ،
هوا سرد بود ، دستهایش سرد تر ،
مچاله تر شد ، باید زودتر خوابش میبرد
صدای گام هایی آمد و .. رفت ،
مرد با خودش فکر کرد ، خوب است که کسی از حال دلش خبر ندارد ،
خنده ای تلخ ماسید روی لبهایش ،
اگر کسی می فهمید او هم دلی دارد خیلی بد میشد ، شاید مسخره اش می کردند ،
مرد غرور داشت هنوز ، و عشق هم داشت،معشوقه هم داشت ، فاطمه ، دختری که آن روزهای دور به مرد می خندید ،
به روزی فکر کرد که از فاطمه خداحافظی کرده بود برای آمدن به شهر،
گفته بود : - بر میگردم با هم عروسی می کنیم فاطی ، دست پر میام ...
فاطمه باز هم خندیده بود ،
آمد شهر ، سه ماه کارگری کرد ،
برایش خبر آوردند فاطمه خواستگار زیاد دارد ، خواستگار شهری !
دسست طلا..
ممنونم زیـــــــــــــاد..
تو مثل زمین قدرت جاذبت فوق العادست
اما کاش از پستی بلندی هاش
پست بودن رو یاد نمیگرفتی
سلام دوست من ممنون اومدی
تعریف کردی الآن ازم ؟

چه فلفلی بود | پـُــر کنـــایــه |
سلام..
ممنونم از حضورت..
موزیک وبلاگمو خیلی دووس دارم.. (موی بدن آدم سیخ وا میسه با شنیدنش)
البته شاید من این حسُ دارم فقط..
.
.
.
آهنگ "عشق پنهان" با صدای "رؤیا آیخان"
▅ ▃ ▂ █ ▂ ▃ ▅ █ lıllı ((((|̲̅̅●̲̅̅|̲̅̅=̲̅̅|̲̅̅●̲̅̅|)))) ıll
سلام...خوبید؟
این یعنی چی؟آخه من اصلا نمیتونم آهنگای وب دیگه رو گوش کنم چون برام باز نمشه حتی وبه خودم...
سلام..
خوشحالم که دانلودش کردین..
چه فرقی می کند..
در سیرک یا در خانه؟!!
خنده ات که تلخ باشد،
دلت کــه خون باشد،
تو هم دلقکی..!! .
رسم " خوب " ها همین است ؛
حرف آمدنشان شادت می کند
و ماندنشان ...
با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته ...
دلتنگشان می شوی !
خوش به حالت آسمـــان بغضت که میشکــند
همه خوشــحال میشــوند ..بغض من کـه میشــکند
همه میگــویند: چته بــــاز....!!!
هـــی....
پسر ها اینجور آفریده شدن که غم و درد رو تو خودشون پنهان کنن و شادی هاشون رو بروز بدن... پس وقتی شکست عشقی میخوره انتظار نداشته باش گریه کنه...
اگه دیدی از شادیش کم شده بدون دنیا رو سرش خراب شده.....!!!!
متوجه ام..
هوررررررااااااااا!دانلودش کردم...!خخخخخ
خیلی قشنگه دارم گوش میدم!
ممنونم خانومی..
ما در بین کسانی که با ما هم عقیده اند،
احساس آرامش داریم،
ولی وقتی بزرگ می شویم
که بین کسانی باشیم
که با ما هم عقیده نباشند....
درسته..
زن که سیگار میکشد یعنی یک تناقض پر معنی....
روحی ظریف...
با زخمی مردانه....
زیر یکی از چشمانــــــــــم را
کبود کـــــــــرده
مشتـــــــــــ بزرگ روزگــــــــــار . . . !
خیلی زیبا بود...
به سلامتی اون دختری که نه منتظر میمونه کسی خوشبختش کنه
نه اجازه میده کسی بدبختش کنه . . .!!
خدایا ، راهی نمیبینم ، آینده پنهان است !
اما مهم نیست ، همین کافیست که تو راه رامیبینی و من تو را . .
خدا به یاد بنده هاش هست..
و این چقدر خوبه که..
خدا هستــــ......
او که مــــی رود نمی فهمد
اما او که بـــــــدرقه می کند
خـــــــــوب می داند کـــه ...
کاسه آب معجزه نمی کند...
مرسی ریحـــــــــــــان جان..
اینجــا صـدای پـا زیــاد می شنــوم...!
امــا هیچکــدام تــو نیستــی ...!
دلــــــم ؛
خـوش کرده خــودش را بــه ایـن فکــر ؛
که شایــد ...
آهــــــــــــــآی مع ـــشوقهـ
روزهـــآیی که بـرآی خـوآســتهـ هایــش تـــــــــن مـیدادی . . .
مـــــن بـــرآی خــواستــهـ هایــتــ جــــــــــــــآن میـدادمــ
تنــــت ارزآنـــیــش . . .
جـــــــــــــآنـم را پـــس بــده